بسمۀ تعالی**********خبر دادم به هر یک از
برادر*********************خبر دادم به هر یک از برادر**** شدند آن خواهران مخبر به یکسرشما ای خواهران، جمله برادر**** بخوانید شرح حالی را ز خواهراگر دارید نظر یا خاطراتی ****بیان دارید با هر ارتباطیکه تا افزون شود، شکل ضمیمه**** بماند یادگار در فکر و سینهتوزینب همسرم بودی به دوران ****به جمع هر برادر خواهر از آنکه اشعارم به پایانش رسیده**** بیان شد زندگی، هر آن چه بودهشروع شد از تولّد، کودکی را**** طفولیّت نکاتی را در آن هاسخن گفتن، همی با رفتن راه**** چگونه گفته ای، راهت چه باداز بابا گفته ام در خانه و دشت**** چه بود رفتارتان، تفریح و گلگشتتو با بابا و بابا با تو بوده ****به هر جا رفته او، زینب رسیدهتو را مردانگی بود حدّ بالا**** فرا آموخته ای آن را ز باباکه زن بودی تورا مردانگی بود**** شجاعت هر کجا در زندگی بودتأسّی کرده ای این خصلتت را**** ز بابا بوده است این همّتت راتو را سر چشمه بود بابا و مامان**** تو را سرمایه بود در دین و ایمانفرآموختی هر کار نیکو ****به کارش برده ای هروقت و هرسوتو را جرأت فراوان بوده در کار ****نترسیدی ز سختی، جاده همواراگر نا صاف بوده صاف کردی ****عبادت بوده است، انصاف کردیمحبّت رابه هرکس کرده ای چند**** رهاندی هر کسی را جسته از بندزیارت ها سیاحت ها نمودی ****به همراهم تو هر آوا شنودیز مامان هرچه بودکمتر سرودم**** توانی بیشتر در خود ندیدمسرا پا از ادب از معرفت بود**** هر آن را گفته ام، پُر منفعت بوداز او آموختی هر شأن و مقدار ****تو را هم رهنما بود هم جلو دارهنر ها بوده در نزدش به پنهان**** توکردی کشف هریک با دل وجانبه دقّت رفته ای، فتحی نمایان**** فرامینش تو را سودی فراوانهنرها از داستان حضرت ابراهیم ( ع )...
ما را در سایت داستان حضرت ابراهیم ( ع ) دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : kalaavangaa بازدید : 96 تاريخ : سه شنبه 25 بهمن 1401 ساعت: 18:53