داستان حضرت ابراهیم ( ع )

ساخت وبلاگ
بسمۀ تعالی**********خبر دادم به هر یک از برادر*********************خبر دادم به هر یک از برادر**** شدند آن خواهران مخبر به یکسرشما ای خواهران، جمله برادر**** بخوانید شرح حالی را ز خواهراگر دارید نظر یا خاطراتی ****بیان دارید با هر ارتباطیکه تا افزون شود، شکل ضمیمه**** بماند یادگار در فکر و سینهتوزینب همسرم بودی به دوران ****به جمع هر برادر خواهر از آنکه اشعارم به پایانش رسیده**** بیان شد زندگی، هر آن چه بودهشروع شد از تولّد، کودکی را**** طفولیّت نکاتی را در آن هاسخن گفتن، همی با رفتن راه**** چگونه گفته ای، راهت چه باداز بابا گفته ام در خانه و دشت**** چه بود رفتارتان، تفریح و گلگشتتو با بابا و بابا با تو بوده ****به هر جا رفته او، زینب رسیدهتو را مردانگی بود حدّ بالا**** فرا آموخته ای آن را ز باباکه زن بودی تورا مردانگی بود**** شجاعت هر کجا در زندگی بودتأسّی کرده ای این خصلتت را**** ز بابا بوده است این همّتت راتو را سر چشمه بود بابا و مامان**** تو را سرمایه بود در دین و ایمانفرآموختی هر کار نیکو ****به کارش برده ای هروقت و هرسوتو را جرأت فراوان بوده در کار ****نترسیدی ز سختی، جاده همواراگر نا صاف بوده صاف کردی ****عبادت بوده است، انصاف کردیمحبّت رابه هرکس کرده ای چند**** رهاندی هر کسی را جسته از بندزیارت ها سیاحت ها نمودی ****به همراهم تو هر آوا شنودیز مامان هرچه بودکمتر سرودم**** توانی بیشتر در خود ندیدمسرا پا از ادب از معرفت بود**** هر آن را گفته ام، پُر منفعت بوداز او آموختی هر شأن و مقدار ****تو را هم رهنما بود هم جلو دارهنر ها بوده در نزدش به پنهان**** توکردی کشف هریک با دل وجانبه دقّت رفته ای، فتحی نمایان**** فرامینش تو را سودی فراوانهنرها از داستان حضرت ابراهیم ( ع )...
ما را در سایت داستان حضرت ابراهیم ( ع ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kalaavangaa بازدید : 96 تاريخ : سه شنبه 25 بهمن 1401 ساعت: 18:53

بسمۀ تعالی**********عروسی چه بوده، چه را امتثال***********************مرا هر چه ممکن سخن گفته ام*** ز هر باغ و بن از چمن گفته امتو را بوده همسر به هر یک دو سو*** به هر یک جهت کرده ام جستجوتو از آن تولّد به هفده شدی*** پس از آن به راهی که در ره شدیتو را راه بود در همه زندگی *** تو را وقر بوده به سازندگیولیکن نگفتم دو را اتّصال *** عروسی چه بوده، چه را امتثالتجرّد، تأهّل، چه وصلی بُوَد *** چه باشد، بگویم چه اصلی بُوَدنگفتم که آن را عروسی بُوَد*** که در شأن اسلام خلوصی بُوَدبه شنبه چهارده ز مرداد بود*** چهل بوده، شش را به بالا نموددر آن روز شد جشن عقدم به پا*** تو همسر شدی، بر منی رهگشامرا جشن دیگر رسیده ز راه*** عروسیِّ ما هم در آن رو به راههمان ماه وبیستم درآن بوده است*** فراهم پدر کرده، کان بوده استکه ازقوم و خویشان به جمع آمدند*** در این هفته بر حاجتم آمدندچه خوشحال بودند عمو عمّه هم *** و از اهل منزل به هر همّ و غمکه آراسته شد هر دری کوچه ای *** گل آراء نمودند و هر باغچه ایو هر جایِ خانه به تزیین رسید*** بهاری در آن ماه به هر جا دمیدکه هر یک محلّه جدا بوده است*** مراسم دو جا را صفا بوده استرسومی بباید که اجرا شود *** حضوری ز داماد آنجا شوددرآن صبح جمعه رسیدند دوست*** که همراه باشند چه رسمی نکو استرویم منزل همسرم دسته جمع *** همه همرهند، نیست چیزی به کمبه عرض سلامی که باشد نیاز*** به مادر پدر زن شویم همطرازمزیّن حیاطی که از هر جهت *** همه منتظر بود اند تا به وقتبه همراه مطرب رسیدیم در آن*** سرائی بزرگ، بوده کُرسی نشانبه اسفند خوشبو پذیرا شدیم*** به هر جا نشستیم و هر جا شدیمبه گرمی از آنها شدیم رو به رو *** که بوده مرا این همه آرزوهمه جمع بودندو، نی بود عروس*** که در جای خلوت داستان حضرت ابراهیم ( ع )...
ما را در سایت داستان حضرت ابراهیم ( ع ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kalaavangaa بازدید : 98 تاريخ : سه شنبه 25 بهمن 1401 ساعت: 18:53

بسمۀ تعالی**********همسرابا شعر من راضی شدی***********************همسرابا شعر من راضی شدی؟ با من و با واژه، همبازی شدی؟داده ای هرواژه را بر دست من تا که من سازم برایت هر سخنواژه ها اندر کنار هم شدند گشته اند ابیات وهریک تم شدنداز تولّد گفته ام تا هر کجا از طفولیِت بیامد جا به جانوجوانی گفته ام در رسم و راه از تو کی گردیده است وقتی تباهبامدیریّت تورفتی پیش وپیش هرچه راحاصل نمودی بوده خویشبا تمرکز رفته ای هر جا جلو با تفکّر، دقّتی هر سمت و سوهر چه کردی از شعور و شور بود از منیّت هر کجا را دور بودمشورت بودت به هر یک دور و بر تا که از هر حیث باشد پخته ترکی تو را از دیگران رنجش شده گر چنین آمد تو را بخشش شدهدر دلت پنهان نکردی هیچ و هیچ زاین جهت هرگزنشدکاری به پیچبا سهولت کارها هم پیش رفت تا نهایت حاصلی بی نیش رفتخار ها را پیشتر برداشتی آن اثر بر خویشتن انگاشتیپیش بینی کرده ای هر خار را در صدد گشتی به دفع هر بلاخودبه زحمت گرشدی،لطفی رسید شعله را در موقع ِ آتش دمیدشعله شد خاموش و دودش بر ملا خاصمان گشتند رسوا از قضاسعی و بر این داشتی تا دوستی ریشه گیرد هر سعادت خواستیهر چه سختی را تحمّل کرده ای هر مشقّت را تقبّل کرده ایهر چه سنگی را که بود درپیش پا با درایت سنگ ها شد جا به جاراه ها را باز کردی هر زمان بر چنین راهی نبوده هیچ گمانهر چه از آن راه ها هموار شد بر طرف هر ذرّه و مقدار شدبار خوبی ها به مقصد هم رسید هر بدی از هر کجا آمد، رهیدهر کدامش پر اثر در کا ر شد خوبی و نیکی، محبّت بار شدهر بدی از خجلتش آمد فرود بر زمینش شد فرو، یا دود شددوستان را شد به چتری پر بها گشته مانع زآفتاب و آب و راسابعا در زیر چتری رفته ای سایبانی بوده، بر آن خفته ای******************************************** داستان حضرت ابراهیم ( ع )...
ما را در سایت داستان حضرت ابراهیم ( ع ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kalaavangaa بازدید : 240 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 22:37

بسمۀ تعالی**********تو ای همسر به توصیفت نشستم**************************تو ای همسر به توصیفت نشستم-----------اُمیدم بوده ای، دل بر تو بستمهزاران بیت را وصف تو دارم-----------که بسیاری ز وصفت را نگفتماگر گویم هر آنی را، نیامد-----------به پایان کی رسد، مطلب سرآیدنگفتم چشمه ات را، بوده جوشان-----------چنان محکم که هر جائی نمایانتو را از اصل و انسابت بگویم------------که نا خالص نباشد تا بروبمتو را گویم تولّد تا جوانی------------کنم از آنچه بوده، باز خوانیخودت گفتی ویا بشنیده ام من------------روایت می کنم، علم است برمنپدر محمود باشد نسل فرزان------------که او را ریشه بود، برعهدوپیمانو مادربوده است معصومه توران------------که آنهم کی بُوَد از دیده پنهانشناسند از قراءِ خمسه ز آنان------------به نیکی یاد گردد، از عزیزانبه نیمه راهِ از خرداد باشد------------خدا را هر چه باد امداد باشدبهاراست و طبیعت لاله زاراست------------دراین موسم فضا، ازنو به کار استهزاری سیصدی بیست بانُهی بود-----------طلوع از آفتاب، پشت کُهی بودکه بود برحسب شمسی،سالِ نیکو-----------عجب خوش آبرو بوده است هرسوتولّد یافته فرزندی ز مادر-------------که بود یک دختری مانند گوهرپدر تبریک و مادر گفته تبریک------------که درموضوع خلقت بوده تشریکخدا بذلی نمود در خلقت او-------------چنین آمد به دنیا صنعت اوکه درقید حیات هم جدّ و جدّه ------------سراز پا کی شناسند،روز و هفتهو گفتند شاد باشی یکدگر را-------------سروری حکمفرما بوده آنجاهمه ازاهل فامیل بوده خوشحال------------که خوش شدهرکه رادرحال واحوالصحیح بوده است وسالم پای تاسر-----------پدر مادر کنند شکری ز داورچه مسرورند هرکس دیدو بشنید-----------غریب، هر آشنا، شادانه خندیدع داستان حضرت ابراهیم ( ع )...
ما را در سایت داستان حضرت ابراهیم ( ع ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kalaavangaa بازدید : 122 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 22:37

بسمۀ تعالی**********همسرا مهرت تو را بایسته کرد***********************حُسنِ اخلاقت تو را شایسته کرد*** همسرا مهرت تو را بایسته کردبا محبّت بوده رفتارت مُدام ***کرده هایت هر چه را وارسته کردهر چه را پنداشتی حُسن تو بود*** خوش مرامی ها تورا پیوسته کردهرچه بودت در برون بودت درون*** گفته هایت هر که را وابسته کردهرکدام از آن حسابی داشته است***در زمانش در مکانش بوده استوقت گفتن گفتن است الّا به غیر*** درسکوتی گفتنش شرّ بوده استحدّ و مقدارش بسی بوده مهمّ ***آنچه رابیش است وکم حدّبوده استگر بلندی بود و یا آهسته ای*** نا موفّق، بی گمانی بوده استذرّه ها در لخظه ها مثبت نمود*** شأنِ بی چون تو را هر کس ستودخصلتت هر جا اثر ها داشته او ***که با هرکس اخوّت بسته بودهر کسی لطف تو را هر جا بدید*** هر زمانی بی زبانی را شنودشد طرفدارت به هر یک مخفلی*** با درایت کرده ای با او قعودمهر حقّ شد از زبانت جستجو*** در کلامش در سلامش رو به روهرچه راخودگفته بود تسلیم شد*** هرچه را براو رسیدهرسمت و سوبار ها دیدم چنین آمد به پیش*** با صداقت با جسارت اندر اوبهترین رفتار را با دوستان ***در سلامت بوده است رو بر جلو هر کجا پا پیش بنهاد آشنا*** گردشی آمد به کارش پر بهاهرکه را درکار، او بگمارده است*** با دو صد توفیق در را کرده وابا ابهّت کار ها انجام یافت*** هر چه آسان بوده است،راه خدابادعا هم ذکرحقّ کردی شُروع*** حقّ تو را همراه بوده هر کجادسته ها از بانوان همراه او*** نزد مردم هر کجا ادغام شدپیش بردند کارها را با یقین*** هر کسی را اندر آن الزام شدبا توکّل کارها در پیش رفت*** در نهایت از خدا اکرام شدگر تو بشنیدی از او اندر عمل*** در نمازی در قیام اتمام شدبا رکوعی با سجودی با قعود*** در تشهّد آخرش انصاب شدهر که ا داستان حضرت ابراهیم ( ع )...
ما را در سایت داستان حضرت ابراهیم ( ع ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kalaavangaa بازدید : 109 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 22:37